به‌نام خداوند خورشید و ماه که دل را به نامش خرد داد راه

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تاریخچۀ خوشۀ گفت‌وگو

آغاز ماجرا

تدریس زبان انگلیسی اولین و طولانی‌ترین شغل من در زندگی حرفه‌ایم بوده است. هفده ساله بودم که معلم زبان شدم. درست پنج سال بعد از آنکه به عنوان تمرین کلاسی از شغل رؤیایی‌ام یعنی معلمی نوشتم، آرزویم در همان مؤسسۀ زبان آینده‌سازان برآورده شد و در مقطع پیش‌دانشگاهی تیچر شدم. دو روز در هفته با روپوش آبی فیروزه‌ای بعد از مدرسه سوار اتوبوس می‌شدم و می‌رفتم سر کلاس به نوجوان‌ها درس می‌دادم و از این تجربۀ غرورآمیز حسابی به خودم می‌بالیدم.

سال هشتاد و چهار که در رشتۀ زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه الزهرا پذیرفته شدم، دو سال سابقۀ تدریس داشتم. با ورودم به دانشگاه فرصت‌ تدریس در مؤسسات به‌نام‌تر و اسم‌و‌رسم‌دارتر فراهم شد. هیچ وقت فراموش نمی‌کنم زمانی‌که کلاس‌های آزاد زبان انگلیسی در دانشگاه علامه طباطبایی را تدریس می‌کردم دانشجوی ترم دوم کارشناسی بودم. شاگردهایم اغلب از خودم بزرگ‌تر بودند و من نهایت تلاشم را می‌کردم تا با مانتوهای اِپُل‌دار، کفش‌های پاشنه‌بلند، تیپ و آرایش رسمی و … بزرگ‌تر از سن واقعی‌ام به نظر برسم.

روزها و هفته‌ها و ماه‌ها و سال‌ها گذشت و من در اغلب مؤسساتی که می‌شناختم کلاس‌های گروهی، نیمه‌گروهی، خصوصی و برون‌سازمانی برمی‌داشتم؛ از مجتمع فنی تهران که طولانی‌ترین همکاری را با آنها داشتم، تا ایران زمین، علامه قطب راوندی، سفیر، گروه باران، MLi، ایران اروپا و … یازده سال تمام تنها حرفۀ اصلی من تدریس زبان انگلیسی بود. در بیست‌و‌هشت سالگی فضای رسانه و اتاق خبر شبکه انگلیسی را تجربه کردم و در سی و چهار سالگی وارد دنیای ترجمه شدم. اما در تمام این سال‌ها همچنان مشغول تدریس نیمه‌گروهی و خصوصی زبان انگلیسی بوده‌ام.

 

یک جای کار می‌لنگد

در طول این سال‌ها آنچه بیشترین رنج را برای من سبب می‌شد فقدان نظام مبتنی بر اخلاق، مهر، عشق، توجه و احترام کافی در مناسبات میان اساتید و زبان‌آموزان بود. البته این فقدان در فرهنگ و چارچوب سایر فضاهای آموزشی ایران، چه مدرسه و چه دانشگاه نیز به چشم می‌خورد و آزاردهنده است. با این‌که در مؤسسات زبان، فضا همیشه دوست‌داشتنی‌تر بوده کماکان یک شبکه قدرتی نامرئی حاکم است.

همیشه دلم می‌خواست انقلابی در نظام آموزشی ایجاد کنم. انقلابی که پیش‌فرضِ چیرگی، شیفتگی، نخوت، و فخرفروشی اساتید به زیردستان (شاگردان)شان رااز میان بردارد. تشنۀ جویبار رفاقتی بودم که درست وسط کویر این مناسبات قدرت و رقابت برقرار کنم. نه دلم می‌خواست از آن سردی، خشکی، خنده‌های مصنوعی، و نیش‌های کشدار از بناگوش گذشته خبری باشد، و نه موافق بودم که کلاس را به شهربازی جذاب و پرکششی عاری از بار علمی تبدیل کنم. بماند که این روزها هم با حاکمیت ذهنیت سرمایه‌داری و دید بیزنسی و مالی غالب، هر چه معلم زبان‌ها فشن مدل‌های اغواگرتر و تحریک‌برانگیزتری باشند رونق کار مؤسسات‌شان بیشتر هم می‌شود. بگذریم…

خلاصه دچار مسائل فلسفی شدم که اصلاً چرا می‌آموزیم؟ یعنی هدف از یاد دادن و یاد گرفتن دقیقاً چیست؟ چه چیزی را قرار است یاد بدهیم و یاد بگیریم؟ اصلاً چه چیزی ارزش یاد گرفتن دارد که برایش وقت و هزینه صرف می‌کنیم؟

همۀ دغدغه‌های من

بین سال‌های هشتاد و نه تا نود و سه در مؤسسات گوناگونی به تدریس زبان انگلیسی برای سطوح متوسط و بالاتر مشغول بودم. یادم می‌آید با شاگردهای مشتاق قطب راوندی، مجتمع فنی تهران، مؤسسۀ باران، ایران‌زمین و … یک روز در هفته برای جلسۀ مکالمۀ آزاد به کافه‌ای می‌رفتیم و اسمش را گذاشته بودیم Café gatherings.

نخستین دورهمی گفت‌وگو در کافه با زبان‌آموزان سطح پیشرفتۀ قطب راوندی شکل گرفت. آن روزها بیشتر داستان کوتاه می‌خواندیم. بعدتر از مؤسسات دیگر و شاگردهای دیگری هم به ما پیوستند. یک بار کافه رمنس فردوسی می‌رفتیم و یک بار به کافه‌ای در گیشا و… خلاصه کلاس‌مان در کافه‌ها برگزار می‌شد و این خود لذت و شوق یادگیری را دوچندان می‌کرد.

پس از مدتی کناره‌گیری از تدریس گروهی زبان، تصمیم گرفتم کلاس‌های نیمه‌گروهی آنلاین برگزار کنم. البته اصلاً دلم نمی‌خواست دوباره به شیوۀ سنتی روی یک کتاب مشخص مثل American English File , Top Notch, Four Corners, Interchange, …  به همراه کتاب‌های جانبی کار کنم.

از سال‌ها تجربۀ تدریس زبان آموختم که این شیوه برای آموزش به افرادی که زبان انگلیسی برایشان حکم زبان خارجی را دارد و نه زبان دوم، آن‌چنان که باید کارآمد نیست.

فکر کردم کلاس‌های نیمه‌گروهی‌ام را طوری طراحی کنم که انگلیسی بهانه‌ای باشد برای اندیشیدن و اظهارنظر دربارۀ یک اثر که زبان‌آموزان بتوانند با جست‌وجو حول و حوش آن _چه داستان کوتاه باشد، چه فیلم یا انیمیشن_ و با دقیق خواندن و تماشا کردن آن درنگ و تأمل کنند و دغدغۀ بیان ایده و حتی فرصت تلنگرهایی به خودنگری و خودآگاهی داشته باشند.

رسیدیم به اصل مطلب

بیایید تصور کنیم گرامر، واژگان و اصطلاحات، تلفظ، مهارت‌های چهارگانۀ خواندن و نوشتن و شنیدن و گفتن گوشت و پوست و استخوان و خون در رگ‌های بدن زبان باشند. روح زبان را اما نمی‌توانیم و نباید نادیده بگیریم. روح زبان با روح اندیشه در هم آمیخته است. و روح اندیشه با ذهن، هویت، خلاقیت و نگاهِ جزئی‌نگرانه و سنجشگرانه گره خورده است.

زبان انگلیسی از نگاهی دیگر

در خوشۀ گفت‌و‌گو با یک تیر چند نشان را اشاره می‌رویم.

  • اول اینکه منابع موردِاستفاده در این شیوۀ آموزشی authentic هستند. یعنی برخلاف مواد درسی کتاب‌های آموزشی بر اساس یک سطح مشخص دستکاری نشده‌اند. ممکن است اول هراس‌انگیز به نظر برسد، اما برای زبان‌آموزان سطوح متوسط و بالاتر لازم است که با کاربرد زبان در دنیای واقعی مواجه شوند.
  • در این شیوه کاربرگ‌هایی برای افراد تهیه شده‌اند که برای هر زبان‌آموز وظایف و مسئولیت‌های مشخصی در مواجهه با اثر تعریف می‌کنند. هر جلسه نقش‌ شرکت‌کنندگان تغییر می‌کند. این کاربرگ‌ها هم باعث تنوع نقش زبان‌آموز در هر جلسه می‌شوند و هم به خوانش اثر (خواندن و یا تماشا) جهت، معنی و هدف می‌دهند.
  • در این کارگاه نه تنها فضایی فراهم شده تا به یادگیری و تمرین زبان انگلیسی در مکالمه بپردازیم، بلکه رویکرد ویژه به آثار کمک‌مان می‌کند تا بهانه‌ای برای تمرین تفکر نقادانه و به چالش کشیدن پیش‌فرض‌های‌مان داشته باشیم. در خوشه گفت‌و‌گو مهارت‌های تفکر تحلیلی، نقادانه و خلاقانه را نیز به پالش می‌کشیم؛ مهارت‌هایی که فقدان‌شان در کلاس‌های معمولی بحث آزاد کاملاً به چشم می‌خورد.
  • مهارت تفکر نقادانه  critical thinking از الزامات مهارت‌های گفتاری و نوشتاری هستند که متأسفانه در شیوه‌های آموزشی معمول در کلاس‌های آموزشی ما  توجه چندانی به آن نمی‌شود. برای مثال تفکر نقادانه کمک می‌کند تا بتوانیم موضع و پیش‌فرض‌های خود را شناسایی و ایده و دیدگاه‌مان را به نحو درستی شرح و بسط بدهیم، از سطحی‌نگری پرهیز کنیم و در موضوعات عمیق شویم. با تفکر نقادانه به خود این فرصت را می‌دهیم تا بدون سوگیری و تعصب از نظرگاه‌های گوناگون، چه موافق و چه مخالف نگرگاه خودمان، موضوعات را مشاهده و دربارۀ آنها استدلال کنیم.

ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *