یکی دیگر از فیلمهایی که در هفتمین دورۀ خوشه گفتوگوی نقادانه و خلاقانه به انگلیسی با هم به بررسی آن پرداختیم، فیلم «درخشش ابدی یک ذهن پاک» با هنرنمایی جیم کری و کیت وینسلت بود. اعضای دوره در دو جلسه هر یک نقشی به عهده گرفتند و به پیرنگ، واژگان کلیدی، نکات فرهنگی، مسائل شخصی، تحلیلهای روانکاوانه و … پرداختند.
-
تراژدی عشق در خود و دیگری
در نگاه نخست فیلم کمدی عاشقانهای رمانتیک به نظر میرسد که درست پیش از ولنتاین (روز عشق) وضعیت روابط میان زن و مرد را به تصویر میکشد. علاوه بر دو شخصیت اصلی یعنی جوئل و کلمنتاین، شاهد روابط دیگری میان باقی شخصیتها نیز هستیم؛ از جمله رابطۀ خواهر جوئل و همسرش، رابطۀ مری و همکارش، و رابطۀ دکتر هوارد میرزویاک و همسرش. در تمامی این روابط میتوانیم ناکامی، سرخوردگی، نوعی شکست در درک متقابل، دردسترس نبودن دیگری و انزوایی آزاردهنده را مشاهده کنیم. جالب این بود که همزمان با کار گروهی ما، مصطفی خسروی نیز در تارنمای filmtahlil خود در اینستاگرام با اشاره به پوستر معروف فیلم به شکافها و ترکهای عاطفی در روابط و شکنندگی آنها اشاره کرده بود.
اما نباید در دام تقلیل و فروکاستن این فیلم صرفاً به روابط عاشقانه میان زن و مرد بیفتیم. در واقع مُعضل اساسی این فیلم، تراژدی عشق به معنای برقراری ارتباط میان خویشتن و دیگری است. خودی سرشار از ترک و شکافهای ریشهدار در کودکی که از قدم گذاشتن در قلمروی دیگریِ ناشناخته هراس دارد. و این دیگری میتواند هر آنچه غیر از خود باشد که جهان پیرامون را هم دربر میگیرد. این ناامنی و هراس را در سراسر فیلم مشخصاً در جوئل و چشمهای نگرانش میبینیم.
-
رد پای نیچه
اولین بار صحبت از نیچه در خلال صحبتهای مری، وقتی به نقلقولی از او اشاره میکند، به میان میآید.
Blessed are the forgetful, for they forget even the better of their blunders. -Nietzsche
خوشا به سعادت فراموشکاران که اشتباهات احمقانهی خود را بهسادگی فراموش میکنند.
در واقع منظور نیچه این است که فراموشکاری موهبتی است برای سادهتر زیستن و ادامه دادن پرشور و انگیزهمند به زندگی. اما تنش اصلی فیلم در مقاومت جوئل علیه فراموشی است. گریز او از فراموشیِ انتقامجویانه یا قیام او علیه فراموشیِ خودخواسته بخش عمدۀ ماجراست که در عالم رؤیا و ناخودآگاه جوئل روی میدهد.
!How happy is the blameless vestal’s lot”
.The world forgetting, by the world forgot
!Eternal sunshine of the spotless mind
“Each pray’r accepted, and each wish resign’dAlexander Pope―
چه شادمان است باکرۀ بیگناه!
جهانی رو به فراموشی با جهانی فراموششده.
درخشش ابدی یک ذهن پاک!
هر دعایی پذیرفته است و هر آرزویی برآورده»
-
فراموشی یا بهخاطرسپاری؟
شاید میان انسان و نسیان قرابتی باشد. آنگونه که از نقلقول پوپ الکساندر برمیآید معصومیت و کمتجربگی و داشتن خاطرات کمتر زندگی شادتری برای ما به ارمغان میآورد. حال آنکه ماجراجوییها در زندگی و خاطراتشان ناگزیر تجربۀ رنج را به همراه دارد.
تجربۀ زیستن ناگزیر مالامال رنج است و شیوۀ روایت داستان جوئل و کلمنتاین به نفع تجربه کردن رأی و سوق میدهد.
-
دیونوسوس و آپولو
تقابل و تنش پیچیدۀ دافعه-جاذبه میان دو نیروی متضاد فیلم را شگفتانگیزتر میکند. جوئل و کلمنتاین هر کدام نمایندۀ دو جهانبینی متفاوتاند؛ یکی آپولون (نظم، سکون، عدم هیجان، پیشبینیپذیری و …) را نمایندگی میکند و دیگری درست برعکس، به دنیایی سراسر آشوب، عدمقطعیت، ماجراجویی، مستی و نشئگی، هیجان و پیشبینیناپذیری و … تعلق دارد. نیچه در زایش تراژدی امر دیونوسوسی را دستبالا میداند و در «جهانبینی دیونوسوسی» میگوید:
آنچه در جهانبینی غالب آپولونی، دستوپابسته میان زنجیرهای واقعیتهای جعلی و قوانین نظم دروغین، گم کردهایم و سرگردان و تشنه در جستوجوی آنیم، رهایی و بیقیدی و سرمستیِ دیونوسوسی است که قاعده برنمیدارد.
این روایت رؤیاگونه در نکوهش فراموشی قصد دارد به ما یادآوری کند قدری جنون و سرمستی برای زیستنی شورانگیز و عاشقانه نیاز داریم.
آخرین دیدگاهها