به‌نام خداوند خورشید و ماه که دل را به نامش خرد داد راه

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

خویشتن‌خوانی

مروری بر کتاب «زبان زندگی»

زبان زندگی سبکی برای زندگی با دکتر مارشال روزنبرگ و کتابش ارتباط بدون خشونت: زبان زندگی ترجمۀ کامران رحیمیان، از نشر اختران، به واسطۀ  شرکت

ادامه »

با فلان‌مان چه باید بکنیم؟

برای یافتن عنوان مناسب این مقالۀ تمرینی پرسش‌های عجیب و غریبی به ذهنم رسید که انتخاب از میان‌شان بسیار دشوار بود.   انتخاب: وسواس یا

ادامه »

قلم قهرش می‌گیرد! بنویس!

شوق نوشتن از کودکی می‌نوشتم. آن‌هم پیش از آن‌که به مدرسه بروم. روزها همۀ بچه‌ها می‌نشستند پای تلویزیون به تماشای کارتون؛ من اما کانال را

ادامه »

دنبال چی می‌گردی؟

این‌ سؤال را همسر جان عزیزدل در تمام بگومگوهای عاشقانۀ ابتدای آشنایی‌مان مرتب از من می‌پرسید. البته حالا دیگر این پرسش که تکیه‌کلام تکیه‌گاه بنده

ادامه »

داستان مهروماه

آغاز قصه، میانۀ ماجرا از هفده سالگی، میانۀ ماجرا، قصه‌ را آغاز می‌کنم. من کوچک‌ترین فرزند خانواده هستم. برادر و خواهر بزرگ‌ترم ازدواج کرده و

ادامه »

غریزۀ توجه‌طلبی

خاطره‌ای از کودکی هر وقت مامان می‌خواست خاطره‌ای از دوران کودکی‌ام برایم نقل کند، می‌گفت: «آن وقت که هنوز بلد نبودی کلمه‌ها را درست بر

ادامه »

چرا بیاموزیم که بیاموزیم؟

امروز در جلسۀ یکی مانده به آخرِ سمپوزیوم نویسندگی، توجهم به نقل‌قولی از فرانک سیناترا جلب شد: «فکر می‌کنم بلندپروازانه‌ترین آرزویم در زندگی این است

ادامه »
دفتر شعر زیرخاکی و صندوقچه‌اش

چرا شاعر نیستم؟

«مرثیه‌ای برای شعر» خورشید به خاک افتاده در شیارهای درّه‌ای که در آسمانش لاشخورها پرسه می‌زنند _لونا (میترای شاعر)_   زمانی شعر مهم‌ترین دغدغه‌ام بود.

ادامه »