مروری بر کتاب «زبان زندگی»
زبان زندگی سبکی برای زندگی با دکتر مارشال روزنبرگ و کتابش ارتباط بدون خشونت: زبان زندگی ترجمۀ کامران رحیمیان، از نشر اختران، به واسطۀ شرکت
زبان زندگی سبکی برای زندگی با دکتر مارشال روزنبرگ و کتابش ارتباط بدون خشونت: زبان زندگی ترجمۀ کامران رحیمیان، از نشر اختران، به واسطۀ شرکت
برای یافتن عنوان مناسب این مقالۀ تمرینی پرسشهای عجیب و غریبی به ذهنم رسید که انتخاب از میانشان بسیار دشوار بود. انتخاب: وسواس یا
شوق نوشتن از کودکی مینوشتم. آنهم پیش از آنکه به مدرسه بروم. روزها همۀ بچهها مینشستند پای تلویزیون به تماشای کارتون؛ من اما کانال را
این سؤال را همسر جان عزیزدل در تمام بگومگوهای عاشقانۀ ابتدای آشناییمان مرتب از من میپرسید. البته حالا دیگر این پرسش که تکیهکلام تکیهگاه بنده
آغاز قصه، میانۀ ماجرا از هفده سالگی، میانۀ ماجرا، قصه را آغاز میکنم. من کوچکترین فرزند خانواده هستم. برادر و خواهر بزرگترم ازدواج کرده و
خاطرهای از کودکی هر وقت مامان میخواست خاطرهای از دوران کودکیام برایم نقل کند، میگفت: «آن وقت که هنوز بلد نبودی کلمهها را درست بر
راستش را بخواهید گمان میکنم تا سهساله شدنِ پسرِ کوچکم، ژوان، عجالتاً باید از عضویت باشگاه پنجصبحی انصراف بدهم. هرچند دخترم، ژاسمین، که عکسش را
امروز در جلسۀ یکی مانده به آخرِ سمپوزیوم نویسندگی، توجهم به نقلقولی از فرانک سیناترا جلب شد: «فکر میکنم بلندپروازانهترین آرزویم در زندگی این است
در سومین برنامۀ خوانش گروهی با مهروماه، تصمیم گرفتیم کتاب چگونه کمالگرا نباشیم از استفان گایز را بخوانیم که نرگس محمدی آن را ترجمه کرده
«مرثیهای برای شعر» خورشید به خاک افتاده در شیارهای درّهای که در آسمانش لاشخورها پرسه میزنند _لونا (میترای شاعر)_ زمانی شعر مهمترین دغدغهام بود.
تمامی حقوق متعلق به میترا سالاری است.©
طراحی و پشتیبانی: سعید قائدی