این سؤال را همسر جان عزیزدل در تمام بگومگوهای عاشقانۀ ابتدای آشناییمان مرتب از من میپرسید. البته حالا دیگر این پرسش که تکیهکلام تکیهگاه بنده بود بیشتر دستمایۀ شوخیهایمان شده و عملاً محتوم به رنگباختگی معنایی در صحبتهایمان.
اما چند روزی است که دوباره توجهم به این سؤال، این بار از جنبۀ متفاوتی، جلب شده است.
ما در زندگی و در تکاپوهای روزانهمان حقیقتاً دنبال چه میگردیم؟
در شبکههای اجتماعی دنبال چه میگردیم؟
هدفمان از پست و استوری گذاشتن یا بیهدف پرسه زدن در تارنماهای گوناگون و سرک کشیدن در پست و استوریهای دیگران چیست؟ آیا میخواهیم صرفاً آن غریزۀ کنجکاوی (بخوانید فضولی)مان را ارضا کنیم یا بهدنبال نکتهای آموزنده هستیم؟ آیا میخواهیم چیز مفیدی یاد بگیریم یا فقط میخواهیم وقتکشی کنیم؟
در روابطمان دنبال چه میگردیم؟
آیا بهدنبالِ ارضای میل خودشیفتگی و فخرفروشی هستیم؟ آیا درصدد گرفتن تأیید و تحسین دیگران هستیم؟
آیا مهرطلب هستیم و میخواهیم محبوب همۀ دلها باشیم و حتی بهواسطۀ ترحم هم که شده توجه دیگران را به سمتِ خودمان جلب کنیم؟
آیا بهدنبال قدرتطلبی هستیم و میخواهیم برتری خودمان نسبتبه دیگران را ثابت کنیم؟
در شغلمان دنبال چه میگردیم؟
آیا دنبال پول بیشتر به هر قیمتی هستیم؟ آیا دنبال پرستیژ و منزلت اجتماعی هستیم؟ آیا بهدنبالِ خدمت به دیگرانیم؟
در نهایت هیچکس بهجز خودمان نمیتواند بگوید که ما بهراستی بهدنبال چه میگردیم.
آیا بهدنبال «حقیقت» میگردیم یا بهدنبالِ اثبات برحق بودن خودمان حتی اگر حق با ما نباشد؟ آیا بهدنبالِ ارضای خواستههای خودخواهانۀ خود هستیم یا بهدنبال راهی برای کمک کردن به اطرافیان، نزدیکان و همنوعانمان؟ آیا بهدنبالِ بهانههایی برای در رفتن از زیر بار مسئولیت هستیم یا بهدنبالِ راهی برای اینکه از پس وظایف و مسئولیت و تعهداتمان به بهترین شیوه بربیاییم؟
راستی تو دنبال چی میگردی؟!
یک پاسخ