به‌نام خداوند خورشید و ماه که دل را به نامش خرد داد راه

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

باشگاه پنج‌صبحی‌ها- قسمت اول

هفت روز از چهارمین کتابی که در چالش گروهی کتابخوانی با مهروماه می‌خوانیم می‌گذرد. امروز فصل نهم از کتاب باشگاه پنج‌صبحی‌ها را خواندم. برایم این‌که هر روز بخشی از یک کتاب را بخوانم و به بهانۀ ارائۀ گزارش پادکست ضبط کنم، انیمیشن یا آهنگی پیدا کنم، به نقلِ‌قول یا حکایتی بربخورم و در کانال تلگرامی کافه‌کتاب‌گالری مهروماه به اشتراک بگذارم بسیار جذاب و انگیزه‌بخش و معنادار است.

فرمول موفقیت

امروز به درس فرمولِ موفقیت رسیدیم: آگاهی بهتر، انتخاب بهتر، نتایج بهتر.

فرمولی که در نتیجۀ داشتن کمال‌گرایی سالم و به منظورِ رسیدن به «بهترین نسخهٔ خود» یا «تعالی» طراحی شده است.

شباهت این فصل با آموخته‌هایم از دو کتابی که پیش‌تر با گروه کتاب‌خوانی از استفان گایز خوانده بودیم شگفت‌زده‌ام کرد. آن‌چه مطرح می‌شود به دو موضوعِ کمال‌گرایی و خرده‌عادت‌ها کاملاً مرتبط است.

این‌جا هم تأکید بر داشتن «استمرار در انجامِ کارهای به‌ظاهر کوچک و بی‌اهمیت» و پیش‌پاافتاده و بهینه‌سازی هرروزه، به‌عنوانِ یک «مزیت رقابتی عظیم» است که منجر به تعالی می‌شود. چرا که «در عصرِ فقدان تمرکز، ارزش‌های فرسوده و زوالِ ایمانِ مردم به خود، عدۀ کمی خود را وقفِ تعالی می‌کنند.»

از اهمیت «عزّت‌نفس» سخن به میان می‌آید و نقشی که آگاهی و انتخاب در موفقیت بازی می‌کند.

در واقع رشته‌ای که مهره‌های اسکلت‌بندی این کتاب‌ها را به هم متصل می‌کند، علمِ عصب‌شناسی است.

آن‌چه سبب تمایز می‌شود، پی بردن به رازِ چیرگی بر ذهنِ چموش و فریبکار و ارتقای آگاهی و کیفیت زندگی با استفاده از ترفندهای اراده و تلاش است.

وقتی این جمله را در این فصل خواندم که «رسیدن به مدارج چیره‌دستی در زمینۀ حرفه و هنر یک سفر طولانی [است]» دوباره به یادِ سفری از کمال‌گرایی ناسالم و محدودکننده به معمول‌گرایی با تکیه بر اراده و تلاش و تداوم افتادم. (سفری از کمال‌گرایی به معمول‌گرایی)

از این کشف‌ها خرسندم و خوراک تأملات و اندیشه‌ام برای چند روز آماده است.

در نکوهش سطحی‌نگری و در ستایش جزئی‌نگری

در این فصل در نکوهش سطحی‌نگری به بیماری «غیرِ حرفه‌ای‌گری جمعی در کسب‌و‌کار» اشاره شد. منظور همان رفتارهای گلّه‌مانندِ «زامبی‌های سایبری» در تقلید کورکورانه از جماعت است؛ تلاش‌های مذبوحانه‌ در جهتِ رفع عطشِ سیری‌ناپذیر تأییدطلبی. چند نفر از ما شهامت این را داریم که رسوایی را به جان بخریم و همرنگ جماعت نباشیم؟

حقیقتاً که «رسیدن به تعالی کار آسانی نیست». پس باید با خودمان پیمان ببندیم که با به‌کار گیریِ «ذهنیت جزئی‌نگر» و «کالیبراسیون» ژرف‌نگری را در خودمان تقویت کنیم. یعنی «با ظریف‌ترین نگرش‌ها و پالایش جزئی‌ترینِ جزئیات» هماهنگ شویم.

دگرگونی از کجا آغاز می‌شود؟

«نقطۀ آغازِ تحول افزایش ادراک است. هر چه بیشتر ببینی، می‌توانی بیشتر محقق کنی. هر چه بیشتر بدانی، به چیزهای بیشتری دست خواهی یافت.»

فصل با نقل‌قولی از لائوتسه آغاز شده بود و من نوشته‌ام را با آن به پایان می‌رسانم:

«مردانِ بزرگ با آنچه ذاتی است زندگی می‌کنند؛ با آنچه سطح است نمی‌مانند؛ آنان با واقعیت می‌مانند، نه با آنچه نمایشی است. یکی را رها می‌کنند و دیگری را نگاه می‌دارند.»

2 پاسخ

  1. ممنون، مطالعه کردم، برای امثال من که متأسفانه و به اجبار، مطالعهٔ کامل این کتاب‌های مفید، فعلاً نمی‌تواند در اولویت باشد، مطالعهٔ نوشته‌هایی از این دست، غنیمت است. مثل همیشه عالی بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *