به‌نام خداوند خورشید و ماه که دل را به نامش خرد داد راه

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

آدم‌های نقطه‌عطفی

همیشه از آشنایی با نویسندگان، اساتید و به‌طور کلی آدم‌های جدید استقبال می‌کنم.

البته همین‌جا لازم است به این نکته اشاره کنم که از آدم‌های بسیاری در همین سی و پنج سال زندگی‌ام زخم خورده‌ام و آسیب هم دیده‌ام. یعنی حضور آنها نقطه‌عطفی وارونه در نمودار هستی من بوده که باعث سقوط آن شده. یا در چند مورد پیش آمده یک آدم نقطه‌عطفی یک مرتبه به آدمی سمی تغییر شکل و هویت داده است.

ولی این باعث نمی‌شود که دیگر خطر نکنم و از انسان‌های نقطه‌عطفی گریزان باشم. فقط حدود و مرزهای ارتباطم را تغییر داده‌ام.

بیشتر از آنکه به ارتباط عاطفی پناه ببرم، رابطۀ آموزشی برقرار می‌کنم. آن هم نه به سیاق سابق در کسوتِ آموزگار که این بار در جایگاهِ یادگیرنده و شاگردی مشتاق برای آموختن.

قصد دارم دربارۀ آدم‌های نقطه‌عطفی زندگی‌ام اینجا بیشتر بنویسم.

امیر مهرانی

یکی از انسان‌های نقطه‌عطفی زندگی من، امیر مهرانی است. کسی که من را با مفهومِ «شوشین»، یعنی ذهنِ آغازگر (+)، آشنا کرد. در گشت‌و‌گذارها و پرسه‌زنی‌های اینستاگرامی یافته بودمش. به سایتش رفتم و سخنرانی‌اش را دیدم.

همیشه دوست داشتم من هم در تد سخنرانی کنم.

از خواندن و نوشتن می‌گفت و از تجربه کردن و امید به آینده.

خودش تجربۀ نزدیک به مرگ داشت و شخصیت پیچیده و کاریزماتیکش یادگیرنده بود.

آشنایی با او من را به ساختن کانال تلگرامم و دنبال کردن آرزوی اهل قلم شدن هل داد.

از طریق این لینک می‌توانید به وبگاه او نگاهی بیندازید.

 

فریدا کالو

سالوادور دالی

توران میرهادی

ایران درودی

گابریل گارسیا مارکز

دکتر امیرعلی نجومیان

 

*** این فهرست و توضیحات مربوط به هر کدام از انسان‌های نقطه‌عطفی زندگی‌ام را به‌روز خواهم کرد.

 

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *