خواستن توانستن نیست – قسمت یکم
اندکی تجربهنگاری امروز که مینویسم، سهشنبه پانزدهم تیر ماه است و اولین روز خوانش کتاب پنجممان. تغییر خودم در این دو ماه و نیم یعنی
اندکی تجربهنگاری امروز که مینویسم، سهشنبه پانزدهم تیر ماه است و اولین روز خوانش کتاب پنجممان. تغییر خودم در این دو ماه و نیم یعنی
کتاب چهارم خوانش گروهیمان، باشگاه پنجصبحیها بود که با یک برنامۀ سه-هفتهای به پایان رسید. همین پنجشنبه یعنی دهم تیر یک لایو جمعبندی با مریم
+ بخند تا دنیا به روت بخنده! ایییییییییی – ها؟! چی شده؟ + میگم بخند که خنده بر هر درد بیدرمان دواست. هاهاهاهاهاهاها! – بخندم؟!
غروب کنار دریا بودیم. داغ روشنایی را همه دیدیم و دیدهایم. آفتاب اما همیشه رو به زوال که نیست. خورشید طبق عادت روزانه طلوع میکند.
امروز، دومین جلسهٔ کلاس پادکست کارنامه بود. در بخش دوم کلاس، استاد گفت: «همه چشمهاتون رو ببندید و فقط گوش بدین. تصور کنین تو آشپزخانهٔ
«مبارزۀ ناکلین برای تغییر واژگان تاریخ هنر مبارزهای در حوزۀ زبان است، حتی اگر این زبان، زبانی بصری باشد _ و مانند همیشه، مبارزه در
امروز، شنبه پنجم تیر ماه هزار و چهارصد، لایو اینستاگرامی برگزار کردم. سخنرانیام دربارۀ رشد فردی در چالش کتابخوانی گروهی با مهروماه بود. به چیستی
«هنوز در حال آموختنم.» این ترجمهٔ یک عبارت ایتالیایی است: “Ancora Imparo” عبارت را پیشتر در تارنمای یکی از استادانم، خانم دکتر هاله رفیع
تمامی حقوق متعلق به میترا سالاری است.©
طراحی و پشتیبانی: سعید قائدی