به‌نام خداوند خورشید و ماه که دل را به نامش خرد داد راه

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

وبلاگ

باشگاه پنج‌صبحی‌ها- قسمت دوم

کتاب چهارم خوانش گروهی‌مان، باشگاه پنج‌صبحی‌ها بود که با یک برنامۀ سه-هفته‌ای به پایان رسید. همین پنج‌شنبه یعنی دهم تیر یک لایو جمع‌بندی با مریم

ادامه »

دیالوگ درونی دربارۀ خندیدن

+ بخند تا دنیا به روت بخنده! ایییییییییی – ها؟! چی شده؟ + میگم بخند که خنده بر هر درد بی‌درمان دواست. هاهاهاهاهاهاها! – بخندم؟!

ادامه »

وقتی همه خواب‌اند

غروب کنار دریا بودیم. داغ روشنایی را همه دیدیم و دیده‌ایم. آفتاب اما همیشه رو به زوال که نیست. خورشید طبق عادت روزانه طلوع می‌کند.

ادامه »

ده تیر

در جاده‌ام. ژوان روی پای راستم خوابیده. ژاسمین سمت چپم نشسته. مدتی‌ست که از امتیاز صندلی جلو محرومم. گله‌ای نیست. امروز، لایو سه‌نفره‌مان ساعت ۵

ادامه »

ذهن بدون مرز

امروز، دومین جلسهٔ کلاس پادکست کارنامه بود. در بخش دوم کلاس، استاد گفت: «همه چشم‌هاتون رو ببندید و فقط گوش بدین. تصور کنین تو آشپزخانهٔ

ادامه »

هدف حضور

امروز از همه چیز فاصله گرفته‌ام. دارم به این پرسش‌ها می‌اندیشم:   ۱- چه کاری است که عاشقش هستی؟ ۲- چه کاری است که در

ادامه »

مبارزه در حوزۀ زبان

«مبارزۀ ناکلین برای تغییر واژگان تاریخ هنر مبارزه‌ای در حوزۀ زبان است، حتی اگر این زبان، زبانی بصری باشد _ و مانند همیشه، مبارزه در

ادامه »

هنوز در حال آموختنم

  «هنوز در حال آموختنم.» این ترجمهٔ یک عبارت ایتالیایی است: “Ancora Imparo” عبارت را پیش‌تر در تارنمای یکی از استادانم، خانم دکتر هاله رفیع

ادامه »