یکی از تکالیف‌مان در کلاس تولید محتوا این است که هر روز به خودمان نامه‌ای اداری بنویسیم و شرح وظایف‌مان را در آن نامه قید
امروز صبح هم از ساعت ۶ آغاز شد. اما با کسالت و رخوتی ناشی از کم‌خوابی. خسته‌تر از آن بودم که بلند شوم صفحات صبحگاهی
vītam impendere vērō «زندگی را وقف حقیقت کن.» این نقلِ‌قولی است از یووِنال، طنزپرداز روم باستان. در کتابِ «هنر همیشه بر حق بودن» پیدایش کردم. کتابی که
کتابِ من، کتاب و من امروز در صف نوبت دوز دوم واکسن، شروع کردم به خواندن کتاب دربارۀ مدیریت خود حاوی «۱۰ مقاله که باید
حادثۀ محرک امروز در کلاس تولید محتوا صحبت از حادثۀ محرک پیش آمد. اتفاقی که نقطۀ عطف زندگی ما شده باشد؛ حادثه‌ای که باعث دگرگونی
همسرم می‌گوید اگر برای ماشینش جای پارک نباشد، اطراف سردخانه همیشه جایی هست. وقت برگشتن از اتاق عمل اغلب در کنار آمبولانس‌ها جنازه‌های شکلات‌پیچ شده
خساست در آموزش این داستان واقعی است: استادی داشتیم در دورۀ کارشناسی؛ آن‌وقت که من زبان و ادبیات انگلیسی می‌خواندم در دانشگاه الزهرا. بیش از
ویراستار خبری روز و شب‌هایی که در پرس‌تی‌وی دبیر خبر بودم، مستقیماً با ویراستار، یا همان ادیتور، سروکار داشتم. چه در وبسایت که کارآموزی‌ام از
من منتظر نمی‌مانم تا تمام کتاب‌هایم را بخوانم و بعد کتاب جدید بخرم. تقریباً در ماه دو الی پنج بار از کتابفروشی به‌صورت حضوری و
شوق نوشتن از کودکی می‌نوشتم. آن‌هم پیش از آن‌که به مدرسه بروم. روزها همۀ بچه‌ها می‌نشستند پای تلویزیون به تماشای کارتون؛ من اما کانال را
تمامی حقوق متعلق به میترا سالاری است.©
طراحی و پشتیبانی: سعید قائدی
