روشنفکران و فرهیختگان عزیز، عجالتاً بیایید و چند روزی پیگیرِ اخبار ایران و جهان باشید. برخلافِ توصیۀ رولف دوبلی شفافاندیش!
هیچ از آمار کشتهشدگان کرونا در ایران خبر دارید؟
خبر دارید اوضاع در باقی کشورها چگونه است؟
عجزولابهٔ پزشکان و کادر درمان در مورد وضعیت اسفبارِ شهرهای ایران، مثل مشهد، را شنیدهاید؟
از آمار مبتلایان و کشتهشدگان ویروس کرونا در مثلاً سوئد و استرالیا چه میدانید؟
میدانید هنوز تازه به اوج نرسیدهایم و اوضاع این چنین فاجعهبار است؟
آدمها، پدر و مادر و فرزند و جگرگوشهها، دارند راستیراستی بیغربال میمیرند.
ما تنها عدد و رقمهایی، آن هم دروغین و با فرسنگها فاصله از حقیقت، در «رسانۀ میلی» میشنویم و نهایتاً نچنچی و زیر لب ابراز تأسفی و دشنامی بلغور میکنیم.
اینجا، ایران، خود میدانِ جنگ است. درست خطِّ مقدمِ جبههٔ آگاهی و داد. بیآنکه از توپ و تانک و آرپیچی خبری باشد پشتههای کشته از کرونا انبوهتر از سالیان هر جنگاند. سرم و کادر درمان که هیچ، آمبولانس به آرامستان کم آوردهاند.از گورکنها باید آمار دقیقِ این فاجعهٔ انسانی را جویا شد.
اینجا، ایران، صحرای کربلاییست که کمتر از ده روز به مرثیۀ عاشورایش باقی مانده.
چه کسی به فوریترین نیاز مردم که تعطیلی سراسری و واکسیناسیون گسترده باشد اهمیت میدهد؟ حکومت فعلاً درگیرِ خالهبازیهای دولت تازه به دوران رسیده و آمادهسازیِ سورساتِ کارناوال محرم است.
دست روی دست گذاشته و دارد نگاه میکند ببیند چند نفر قرار است از «ایمنی گلّهای» جان سالم بهدر ببرند تا بعد به فکر راه چارهای برای سرکوب همانها باشد.
امروز در تارنمای مصطفی پورنجاتی خواندم: «[ما] مردمانی [هستیم] که اجازه ندارند بیشتر از مجال صفحۀ شخصیشان، درمان و واکسن مطالبه کنند اما اجازه دارند در همۀ مناسبتهای دینی، ویروس را نادیده بگیرند.»
و دیروز در تارنمای عباس مخبر خوانده بودم «دستکم میتوانند این بلایی را که بر مردم نازل کردهاند بهتر مدیریت کنند. اما گویا آقایان سخت گرفتار تقسیم غنایماند ومافیای دارو هم فعال»
من دیگر با یادآوریِ «ثبتِ این وقایع در حافظه و یاد و خاطرِ تاریخ» دلم آرام نمیگیرد.
حتی این جمله از مهدی یزدانیخرم که «ما «طاعون» را شکست خواهیم داد، هرچند با گورستانهای آباد و بدنهای عزیزانمان ولی این سوگ باید تبدیل شود به روحی تازه» بهم قوت قلب کافی نمیدهد!
بهمن دارلشفایی به نقل از کریم نیکونظر نوشته بود:
«وقتی دربارهی سینما رکس تحقیق میکردم به جملهای از محققی فرانسوی رسیدم؛ اینکه بعد از سوختن آدمها در سینما، مردم تازه فهمیدند که حکومت نگران و مواظبشان نیست؛ پس باید کاری میکردند. کرونا از سینما رکس خشنتر عمل کرده و حکومت انگار حواسش نیست مردم به چی فکر میکنند.»
.پر از خشمم. پر از بغضم. بهخاطر جان انسانهایی از گوشت و پوست و استخوان که دارند هر لحظه قربانیِ خودکامگیها و بیکفایتیهای بیتدبیرانی میشوند که بوی گندیدۀ فسادِ عمارتِ پوسیدۀ پوشالیاشان کرۀ زمین را برداشته.
این هزار بار از حادثهٔ هواپیمای اوکراینی وحشیانهتر است. عدد این کشتار هر دقیقه دارد بیشتر میشود و مسبب آن کیست؟ برای چه دارد این فاجعه اتفاق میافتد؟ بهخاطرِ کدام منافع؟
آخرین دیدگاهها