به‌نام خداوند خورشید و ماه که دل را به نامش خرد داد راه

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تو چه‌طور فکر می‌کنی؟

در کتاب مغالطه‌های پرکاربرد، ۴۴ ترفند کثیف برای برنده شدن در بحث‌ها، به دسته‌بندی جالبی از افراد با توجه به کیفیت اندیشیدن آنها برخوردم.

نکته: اندیشه‌ورز (thinker) یعنی کسی که فکر می‌کند؛ کسی که می‌اندیشد.

  1. اندیشه‌ورزانی که از مهارت‌های فکری بی‌بهره‌اند. تأمل نمی‌کنند.
  2. اندیشه‌ورزانی که در معنای ضعیف سنجشگرانه‌ هستند.
  3. اندیشه‌ورزانی که در معنای قوی سنجشگرانه‌ هستند.

اندیشه‌ورزانِ غیرسنجشگر

این دسته از افراد اکثریت غالب هر جامعه‌ را تشکیل می‌دهند. آنها اهل تأمل نیستند و «ذهن‌شان فرآوردۀ عامل‌های اجتماعی و شخصی است». پیش‌داوری‌های زیادی دارند. باورهای آنها «ریشه در پیش‌داوری‌های‌شان دارد.»

«کلیشه‌ها، تصویرهای کاریکاتوری از امور، ساده‌سازی‌های بیش از اندازه، تعمیم‌های فراگیر، توهم‌ها، دلیل‌تراشی‌ها، دوراهی‌های کاذب، و مصادره به مطلوب‌ها بخش اصلی اندیشیدن آنها را تشکیل می‌دهند. اگر سرنخ انگیزه‌های آنها را بگیریم و دنبال کنیم به دلبستگی‌ها، و ترس‌های نامعقول، نخوت‌ها و حسادت‌های شخصی، خودبزرگ‌بینی فکری، و ساده‌لوحی می‌رسیم؛ دلبستگی‌ها، ترس‌ها، و … که بخشی از هویت آنها شده است.»

فریبکاران ماهر

مکار، حقه‌باز، سفسطه‌گر، عوام‌فریب و شست‌و‌شوگر مغزی هستند. می‌دانند کاری که انجام می‌دهند بر پایۀ حقیقت استوار نیست. هدف‌‍‌شان فریب یا کنترل دیگران است. با تسلطی که بر فنون اقناع خطابی دارند «به قدرت بیشتری دست پیدا می‌کنند و بیشتر در زمرۀ آتوریته‌ها (صاحبان قدرت) قرار می‌گیرند.»

«دغدغۀ دستیابی به خواسته‌های خودشان را دارند (نه دغدغۀ تحقق ارزش‌های معقول) و خوب می‌دانند که برای فریب دادن مردم و رسیدن به این هدف باید خودشان را پایبند به ارزش‌های آنها معرفی کنند.»

«افراد فریبکار هوش‌شان را برای خیر و مصلحت همگان به کار نمیگیرند. برعکس، از هوش‌شان استفاده می‌کنند تا به کسانی که با آنها منافع مشترک دارند متحد شوند و به خواسته‌های‌شان برسند. نیرنگ زدن، سلطه‌گری، عوام‌فریبی، و کنترل‌گری ابزارهای این افرادند.»

سنجشگرانه‌اندیشان منصف

این دسته از افراد «به پدیدۀ جامعۀ توده‌وار و ساز و کارِ اقناع توده‌ها و کنترل اجتماعی آگاهی‌ دارند. در نتیجه، بسیار خردمندتر از آن‌اند که فریب بخورند و، در عین حال، بسیار اخلاقی‌تر از آن‌اند که از فریب دادن دیگران لذت ببرند.»

«افراد سنجشگرانه‌اندیش باانصاف به جهانی بهتر و اخلاقی‌تر فکر میکنند و یکی از چیزهایی که بدان آگاهی دارند فاصلۀ ما از آن جهانِ بهتر و اخلاقی‌تر است. و ضمناً برای حرکت دادن جهان از «آنچه هست» به سمت «آنچه می‌تواند و باید باشد» دست به عمل می‌زنند. اما چگونه به این بینش دست می‌یابند؟ از راه دست‌و‌پنجه نرم کردن با طبیعت خودمحورشان و با تفطن هرچه عمیق‌تر به اینکه خودشان نیز از فرایندهای غیرعقلانی مبرا نیستند.»

«سنجشگرانه‌اندیشانِ باانصاف می‌خواهند که مردم نحوۀ تشخیص این فریبکاری را یاد بگیرند. آنها خواستار آن‌اند که همۀ مردم «ترفندهای کثیفِ» اقناعِ فریبکارانه را به‌خوبی بشناسند؛ می‌‍خواهند هر زمان که صاحبان قدرت و ثروت اقدام به فریب دادن دیگران میکنند دست به افشاگری عمومی بزندد. صاحبان قدرت و ثروت غالباً مترصدند که از زودباوری، ساده‌لوحی، و آسیب‌پذیری، افراد ضعیف (یا کسانی که به خوبی آموزش ندیده‌اند) استفاده کنند، و سنجشگرانه‌اندیشان باانصاف می‌خواهند به مردم کمک کنند تا این پدیده و چگونگی آن را بشناسند.»

– تمام نقل‌قول‌ها از کتاب «مغالطه‌های پرکاربرد، ۴۴ ترفند کثیف برای برنده شدن در بحث‌ها» آورده شده‌اند.

 چه کسی به سنجشگرانه‌اندیش با انصاف تبدیل خواهد شد؟

ما ازشکم مادر که زاده می‌شویم دچار مرض نارسیسیم هستیم. خودشیفته و خودخواه هستیم. اما برای «غیرخواه» شدن باید خیلی روی خودمان کار کنیم. باید بنشینیم و سنگ‌های‌مان را با خودمان وابکنیم. باید ببینیم به‌راستی دنبال چه چیزی می‌گردیم؟ (وبلاگ دنبال چی می‌گردی را بخوانید)

سنجشگرانه‌اندیشان باانصاف می‌خواهند دست فریبکاران را رو کنند. دست به افشاگری می‌زنند. و ممکن است مثل سقراط این مسئله به قیمت جان‌شان تمام شود.

ما آدم‌ها این روزها خیلی کم فکر می‌کنیم. حتی اگر هم فکر کنیم باید بدانیم فرق زیادی هست بینِ فکر کردن و درست فکر کردن.

شخصاً «آرمان‌گرایی» را از کمال‌گرایی تفکیک می‌کنم. و ترجیح می‌دهم به فردایی بهتر و دنیایی اخلاقی‌تر امید داشته باشم. یعنی امیدوار باشم که می‌توان با کنش‌گری خلاقانه و سنجشگرانه در وضع موجود (+) تفاوت‌های اساسی ایجاد کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *